نسيم

هر طلبه یک وبلاگ نویس موفق
  • خانه 
  • هرهفته ترک یک گناه هر هفته ترک یک گناه 
  • تماس  
  • ورود 

شروع داستان بانام عشق که در نمی‌زند

19 دی 1395 توسط نسيم

​

#قسمت_اول

#رمان_عشق_که_در_نمیزند

« به نام خالق عشق »

????عشق که در نمیزند????
بدو ابجی دیر شد دیگه …!

وایسا اومدم.

میگم رانندگی یاد بگیرما محتاج تو نشم خب حالا یه شب من بودم اینجاها هروز بابا میبرتت یه روز تحملمون کن. کجا رفتی پس؟!

ولش کن بچه رو بیدار میشه از خواب.

ای جونممم عشق خاله چه ناز خوابیده هستیا گل خاله

……..

سال سوم رشته روانشناسی بودم .از بچگی عاشق روانشناسی بودم و بالاخره با بهترین رتبه قبول شدم. خانواده مذهبی داشتیم و خودمم چادری بودم. همیشه متنفر بودم از اینکه بخوام خودمو در معرض دید همه بزارم و معتقد بودم که هرکی ارایش نکرده و جلف نیس دلیل بر این نیس که خشکل نیس و همیشه میگفتم تو اگه مردی بیا افکارم و ببین

………

روز آخری بود که باید میرفتیم دانشگاه و تا بعد عید دیگه تعطیل بود. صبح بابا تا در دانشگاه رسوندم و رفت.داشتم میرفتم سمت کلاس که صدایی گفت؟!

خانم محمدی! برگشتم سمت صدا!!!

این کیه دیگه یکمم چادرمو درست کردمو گفتم

بفرمایید! امرتون؟!

سلام

علیک 

ببخشید میشه باهم صحبت کنیم؟!

درمورچی؟

امر خیر!!!

چی؟! این چی میگفت؟! اخوند جماعت!! هه من و زن اخوند شدن????

از بچگی بدم میومد با طلبه ازدواج کنم…

گفتم : شرمنده من قصد ازدواج ندارم

گاهی وقتا لازمه دروغ مصلحتی گفت

همون جور که سرش پایین بود گفت

شما صحبت های منو بشنوید بعد جواب منفی بدید!؟

#ادامه_داره

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: احكام لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

نسيم

اين وبلاگ براي اطلاع رساني ايجاد شده است.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخبار
  • حديث
  • احكام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس