نسيم

هر طلبه یک وبلاگ نویس موفق
  • خانه 
  • هرهفته ترک یک گناه هر هفته ترک یک گناه 
  • تماس  
  • ورود 
22 دی 1395 توسط نسيم

​❤????❤????❤????❤

#قسمت_هشتم

#رمان_عشق_که_در_نمیزند 
.دلشوره شدید به جونم افتاده بود‌.

با دیدن دکتر بلند شدم و گفتم

-سلام .پس چی شد این پیش بینیتون ۴ روز گذشته و هنوزم….

حرفم با دیدن چشمای باز علی قطع شد.

خدایا شکرت که به هوش اومد

دکترم با حرف من به پشت سرش برگشت و رفت تا حالشو چک کنه.

-چیشد دکتر؟!

حالش خوبه کوتاه میتونید ببینیدش.!

سریع طرف اتاقش رفتم.علی با دیدن من آروم دستمامو فشار داد و گفت:

ملکه من در چه حالن؟!

اشک از چشمام سرازیر شد

- فدای تو بشم چقدر دلم واس ملکه گفتنت تنگ شده بود بهتری؟!

خوبم

-خداروهزاران بار شکر

تو چیزیت نشده!!؟!؟

من چند وقتیه مرخص شدم ولی مرخص جسمی روحن داغون بودم علی نبودنت دیونم کرد.خداروشکر که الان حالت خوبه.من برم سجده شکر به جا بیارم.

علی خندید و گفت 

- برو عزیزم مراقب خودت و مهربونیات باش

بازم با حرفاش قلبمو قل قلک میداد….

…………

شکر الله  شکرالله  شکرالله

خدایا هزاران بار شکرت که علی رو بهم برگردونی. خدایا بابت جون دوباره عشقم شکرت….

…………

یه هفته از بهوش اومدنش میگذشت و روز به روز حالش بهتر میشد.تنها چیزی که باعث ناراحتی همه ما شده بود وضعیت پاهاش بود دکتر گفته بود که اگه به هوشم بیاد فلج میشه ولی من اصلا واسم مهم نبود درست مثل الان همین که زنده بود خودش یه معجزه بزرگ بود.
#ادامه_داره_…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: احكام لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

نسيم

اين وبلاگ براي اطلاع رساني ايجاد شده است.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخبار
  • حديث
  • احكام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس